عید امسال من خوب گذشت ...
اولین قدمی که تونستم از قبل از عید شروع کنم و ادامه داشته باشه تقویت اراده ام بود و خداروشکر تونستم تا اینجا موفق باشم
دوستِ بابام از تهران اومدن خونمون ، ایشون مثل بابامه و برام عزیز و بزرگواره ، از بچگیم تا الان یه عالمه مسافرت با هم رفتیم و مسافرت با ایشون برام خوش میگذره، چون هم مثل خودم کمی وسواس داره و هم برنامه ریزی شده عمل میکنه
بهشون گفتم عمو بیا بریم بندر چارک ، هم میتونم کیش رو ببینم و هم دریاش فوق العاده تمیزه و دریایِ زلالی داره ولی زور ایشون بیشتر بود و منو آوردن بم !
روزها هوا گرمه ولی الان که شب شده داره کمی باد میاد ، امروز رفتیم ارگ بم رو دیدیم به شدت بزرگ بود و یه جورایی در قدیم قصر حاکم بوده ، سربازخانه و تکیه و بازار و خونه چهار فصل و اینا داشت...
حقیقتا فکر نمیکردم تا این حد بزرگ باشه ، عظمتش زیبا بود و راه مخفی ها و معماری قشنگی داشت و بسیار دیدنی بود ، دریا رو چندباری دیده بودم و بَم ارزش اینو داشت که سفر کوتاه دو سه روزه بیام ولی جایِ به این قشنگی ببینم.
دوشنبه ششم فروردین ۱۴۰۳ | 23:29 | Fatem79eh |
#بغل...برچسب : نویسنده : fatem79eh بازدید : 5