بالاخره امروز هدیه ام رو از حضرت علی (ع) گرفتم
واقعا بسیار خوشحالم...
امروز حالم بهتر بود و کارهامو انجام دادم و برگشتم به حالت عادی و تمیز بودن ...
ولی بعدازظهر حواسم نبود جوجه ی چهار پنج روزه که خریده بودم پا گذاشتم روش و بال بال زد و مرد... بخاطر اون جوجه یه عالمه گریه کردم و دلم واسش سوخت :(
ولی امشب اون ۳ دهم نمره ای که احتیاج داشتم رو استاد بهم داد و واقعا خوشحالم و ازشون تشکر کردم
یه استاد دیگه هم هست که باید ازشون تشکر کنم ، از اون اساتید سختگیرمون بود و گرچه سر پیام دادن بهش و اینکه ازش خواهش کردم نمره بده ناراحت شدم و خیلی برام سخت گذشت ولی نمره قابل توجهی بهم اضافه کرد...
...
این ترم بهم درس داد که اولا درس های سخت تخصصی رو با هم برندارم ، با یه دست نمیشه چندتا هندونه بغل کرد
درس دوم هم این بود که با سخت ترین شرایط هم درس هامو همون روزی که درس دادن بخونم و البته پیش خوانی کنم که خیلی تاثیر داره ، این زجر روزهای اول رو متحمل شم و یه عالمه بخونم تا آخر ترم امتحانات رو با استرس و حال بد و روحیه داغون ندم و مجبور به خواهش کردن نشم
درس سوم هم این بود که حتما پنج صبح بیدار شم ، چون ۶ شروع میکنم حاضر شدن و وقت نمیکنم مطالعه کنم و شب هم خسته برمیگردم و خواب میرم
درس چهارم اینه که حتما روش های برنامه ریزی رو به کار بگیرم تا اینجوری نشه
درس پنجم ، اینقدر زود امیدت رو از دست نده و خودتو نابود نکن .
#بغل...برچسب : نویسنده : fatem79eh بازدید : 22